چکیده
اندیشه ی نهادی در هر حوزه از علوم اجتماعی اعم از جامعه شناسی، علوم سیاسی، فرهنگ و یا اقتصاد، نهادها را محور تجزیه و تحلیل های خود قرار میدهد. در دانش اقتصاد و در یک تقسیم بندی تاریخی، اقتصاد نهادی به دو شاخه ی نهادگرایی قدیم و نهادگرایی جدید تقسیم می شود. آنچه امروزه تحت عنوان نهادگرایی قدیمی از آن یاد می شود، چارچوب فکری مسلط اقتصاد آمریکایی در میانه ی دو جنگ جهانی است. از منظر نهادگرایان قدیمی عموم رسوم، هنجارهای اجتماعی و رفتارهای عرفی به عنوان نهادهای اجتماعی در نظر گرفته می شد، و عمده انتقادات آنها حول دو محور بود: اولا، به شدت نسبت به انسان مورد اشاره در اندیشه های اقتصاد کلاسيك و عقلانیت منفعت طلب یا روانشناسی لذت گرای مورد نظر آنان انتقاد داشتند؛ ثانیا به فلسفه های عمل گرا و واقع گرایی به جای چارچوب های فلسفی اثباتی حاکم بر اقتصاد کلاسيك تاکید داشتند. اما با ظهور تئوری های سنتر نئوکلاسیکی در دانشگاه های آمریکا جذابیت عنوان نهادگرایی در دانشکده های اقتصاد به ویژه دانشکده های اقتصاد آمریکا به تدریج کاهش یافت، و از میانه ی دهه ی هفتاد به بعد گروه دیگری از نهادگرایان تحت عنوان کلینهادگرایان جدید سعی کردند تا با احیای مجدد نقش نهادها، به جای مقابله ی صرف با اقتصاد نئوکلاسیک، تئوری های آن را با چارچوب های مفهومی جدیدی که از سوی آنان به دانش اقتصاد عرضه می شد غنی کنند و دانش اقتصاد را از فضای انتزاعی حاکم برآن دورنمایند. برهمین اساس اقتصاد نهادی طی سالیان اخیر در يك فرآیند تکاملی توانسته است جایگاه خود را به عنوان يك پارادایم غالب در دانش اقتصاد تثبیت کند، و علی رغم وجود رویکردهای بعضاً متفاوت سعی کرده است تا ایراد بزرگ تئوری های اقتصادی جریان غالب را در خصوص جدایی تئوری از واقعیت به خوبی پوشش دهد.
واژگان کلیدی:
نهاد، هنجار، نهادگرایی قدیم، نهادگرایی جدید
institution, norm, old institutionalism, new institutionalism